جواب تمرین صفحه ی ۹۵ رو بهم بدید لطفا تاج میدم

همه حیوانات از صدای وحشتناکی که در جنگل پیچید ترسیدند همه جانوران جنگل در خانه هایشان پنهان شدند پرندگان کوچک نیز ترسیده بودند اما برای اینکه از قضیه سر در بیاورند به پرواز درآمدند پس از مدت کوتاهی پرواز به جاده ای رسیدند از وسط جنگل رد میشد یک شکارچی تفنگ شکاری بزرگی در دست داشت پرندگان کوچک حدس زدند که او میخواهد حیوانات بزرگی مانند خرس ببر پلنگ یا شیر شکار بکند چون برای شکار لطفا معرکه بده

ایشون که بالا جواب داده از من کپی کرده تو رو خدا معرکه بده💋💋💋💋💋 همه حیوانات از صدای وحشتناکی که در جنگل پیچید ترسیدند همه جانوران جنگل در خانه‌هایشان پنهان شدند پرندگان کوچک نیز ترسیده بودند اما برای اینکه از قضیه سر در بیاورند به پرواز درآمدند پس از مدت کوتاهی پرواز به جاده‌ای رسیدند از وسط جنگل رد می‌شد یک شکارچی تفنگ شکاری بزرگی در دست داشت پرندگان کوچک حدس زدند که او می‌خواهد حیوانات بزرگی مانند خرس ببر پلنگ یا شیر شکار بکند چون برای شکار خرگوش تله ی بزرگ نمی گذارند و در گوشه ای نیز پنهان نمی شوند پرندگان خیلی از قبل بیشتر ترسیدند ینکه بروند و به حیوانات جنگل و مخصوصاً حیوانات بزرگ بگویند که از خانه‌هایشان بیرون نیایند و دنبال شکار نباشند را وظیفه خود می‌دانستند اما خوب می‌دانستند که شیر سلطان جنگل هرگز از شکار انسان‌ها نمی‌گذرد چون که انسان‌ها پدربزرگ او را کشته بودند و او ۸ سال تمام به دنبال شکار انسان‌ها بود در شکارهای زیادی در حد شدید زخمی شده بود اما حیوانات جنگل نگذاشتند که او از دست برود پرندگان کوچک در نهایت کاری کردند چه شیر به حمام برود چون که رود خیلی از مکان شکارچی فاصله داشت و صدای تفنگ شکارچی نیز به گوش نمی‌رسید و این گونه شد که پرندگان کوچک هم تمام حیوانات جنگل را نجات دادند و هم جان آن انسان و سلطان جنگل شیر را نجات دادند پایان اگه بهم معرکه بدی خیلی خوشحال می‌شم عزیزم